top of page
Search

عطای نبوت چیست؟

  • Writer: klisayeomid
    klisayeomid
  • May 20, 2016
  • 6 min read

عطای نبوت یکی از بحث برانگیزترین مباحث در تاریخ کلیسای مسیح بوده است. در این مقاله من سعی بر این دارم تا با استداد از کتاب مقدس، و نه از تجربیات شخصی، به این مبحث بپردازم. ولی لازم است که در شروع کمی در مورد عطایای روحانی بپردازیم. ماهیت عطایای روحانی. الف) عطای روحانی (در یونانی: charisma) توانایی یا عملکرد خاصی است که خدا بر حسب فیض و اراده مطلق خود به فرد ایماندار عطا می‌کند (اول پطرس ۴: ۱۰؛ اول قرنتیان ۱۲: ۴- ۶، ۱۱). عطای روحانی، هم عملکرد عادی روح‌القدس در زندگی فرد مسیحی است و هم عملکرد خارق‌العاده او. چنین عملکردهایی هیچگاه در نتیجه مهارت یا تواناییهای خود مسیحیان حاصل نمی‌شود، بلکه همواره بیانگر فیض خدا است که در شکلهای گوناگون از طریق خدمات مسیحیان نمایان میشود. ب) عطای روحانی تجلی (مکاشفه) قدرت و حکمت خدا است (اول قرنتیان ۱۲: ۷) در زندگی فرد ایماندار، که خود را در قالب خدمات گوناگون ( خدمات عادی و رسمی) و نحوه اعمال گوناگون (تأثیرات و نتایج) نمایان می‌‌سازد. پ) عطایای روحانی همواره به میزانی مشخص و محدود و به فراخور اندازه بخشش مسیح عطا می‌شود (افسسیان ۴: ۷). هیچکس از تمام عطایای روحانی برخوردار نیست (اول قرنتیان ۱۲: ۲۰- ۳۰). همچنین هیچکس نمی‌تواند از تمام عملکردهای مربوط به یک عطای روحانی خاص برخوردار باشد (افسسیان ۴: ۷). عطای نبوت "نبوت"، "اعلام یا بازگو کردن" اموری است که خدا آنها را مکشوف ساخته است. نبوت تحت الهام روح‌القدس بیان می‌‌شود و در کتاب‌مقدس در سه حالت بکار رفته است. الف) انبیای عهد عتیق اعلام‌کنندگان مکاشفه خدا در عهد عتیق بودند. آنها افرادی منحصر به فرد بودند. عطا یا خدمت روحانی آنها تنها محدود به زمان عهد عتیق بود. این انبیا مکاشفه‌ای جدید از خدا دریافت می‌کردند و سخنان او را برای مردم بازگو می‌نمودند. آنها سخنگویان خدا بودند و سخنان قدرتمند خدا را بیان می‌کردند. انبیای عهد عتیق تنها تا زمان یحیی تعمیددهنده نبوت کردند (متی ۱۱: ۱۳؛ عبرانیان ۱: ۱) پس از آن، چنین انبیایی (با این درجه اهمیت) دیگر وجود نداشتند، زیرا مکاشفه خدا در مورد نقشه الهی‌اش که توسط انبیای عهد عتیق آغاز شده بود، در عیسی مسیح (یوحنا ۱: ۱۸؛ عبرانیان ۱: ۲) و توسط شهادت رسولان او (یوحنا ۱۶: ۱۳- ۱۵) به تحقق رسید. مکاشفات آنها در "کتاب مقدس"، "کتب مقدسه" یا " مجموعه ۶۶ کتابها" در کتاب مقدس جمع آوری و ثبت شده‌ است. انبیای عهد عتیق که سخنگویان خدا بودند و مکاشفات جدیدی برای انسانهای آشکار می‌کردند، جانشینی ندارند. هیچ کس مجاز نیست چیزی به "سخنان خدا" یا کتابی به کتاب ‌مقدس بیفزاید (مکاشفه ۲۲: ۱۸- ۱۹). ب) انبیای عهد جدید اهداف خدا را در شرایطی خاص اعلام می‌کردند. ۱) آنها نیز افرادی منحصر به فرد بودند. عطا یا خدمت روحانی آنها تنها محدود به دوران کلیسای عهدجدید بود. از آنجا که عهد جدید در آن زمان هنوز بطور کامل نوشته نشده بود، این انبیا کلیسای اولیه را از خواست و اراده خدا آگاه می‌ساختند و آنچه را که خدا از آنان انتظار داشت در آن شرایط خاص انجام دهند، به اطلاع مسیحیان می‌رساندند. نبوتهای آنها محدود بود. رسولان مسیح از عطای نبوت برخوردار بودند، ولی این انبیای عهد جدید رسولان مسیح محسوب نمی‌شدند. برخلاف رسولان مسیح که مکاشفاتی که دریافت می‌کردند برای کلیسای مسیح در تمام دوران عهد جدید دارای اهمیتی بنیادین بود (اول قرنتیان ۱۵: ۳؛ غلاطیان ۱: ۱۱- ۱۲، ۱۶)، مکاشفاتی که انبیای عهد جدید دریافت می‌کردند جنبه موقتی داشت و دارای مفهوم و اهمیتی ثابت و ماندگار نبود (اعمال ۱۱: ۲۷- ۲۸؛ ۱۳: ۱- ۴؛ ۲۱: ۱۰- ۱۱). رسولان مسیح مکاشفاتی را بازگو می‌کردند که تمام مسیحیان جهان، چه در زمان کلیسای اولیه و چه در حال حاضر، باید آنها را بدانند، به آن ایمان داشته باشند و مطابق آن عمل کنند. ولی انبیای عهد جدید نبوتهای محدودی را اعلام می‌کردند که تنها برای گروه محدودی از مسیحیان کلیسای اولیه کاربرد داشت و برای این بود که این مسیحیان بدانند تحت شرایطی خاص چگونه باید ایمان داشته و عمل ‌کنند. ۲) نبوتهای انبیای عهد جدید به منظور بنا، تشویق و تسلی مردم (اول قرنتیان ۱۴: ۳؛ اعمال ۱۵: ۳۰- ۳۲) و یا جهت اندرز و اخطار به آنان بود (اول قرنتیان ۱۴: ۸؛ اعمال ۱۱: ۲۷- ۲۸؛ ۲۱: ۱۰- ۱۱). کلمه "نبوت" در مورد کار آنان احتمالاً در وهله اول بیشتر به "بنا، تشویق و تسلی" اشاره دارد (اول قرنتیان ۱۴: ۳)، تا به بیان "مکاشفات جدید" (اعمال ۱۳: ۱- ۴). ۳) رسولان مسیح عاملی بودند در دستان مسیح تا تقریبأ تمام عهد جدید از طریق آنان مکشوف و نگاشته شود (یوحنا ۱۴: ۲۶؛ ۱۶: ۱۳- ۱۵؛ ۲۰: ۳۱). اما برخلاف چیزی که درمورد رسولان مسیح می‌بینیم، تنها تعداد کمی از نبوتهای انبیای عهد جدید در کتب عهد جدید ثبت شده است (اعمال ۱۱: ۲۸؛ ۲۱: ۱۱). این موضوع ثابت می‌کند که انبیای عهد جدید آن نوع مکاشفاتی را که به رسولان مسیح عطا شد، دریافت نکردند. آنچه که رسولان مسیح در خصوص آموزه‌ها و رفتارهای مسیحی موعظه و تعلیم می‌دادند، برای تمام مسیحیان از هنگام آمدن مسیح تا بازگشت او لازم‌الاجرا و عاری از خطا است، (اعمال ۲: ۴۲؛ دوم تیموتاؤس ۱: ۱۳؛ اعمال ۱۶: ۴؛ فیلیپیان ۴: ۹)، و حال آنکه سخنان و نبوتهای انبیای عهد جدید باید توسط مسیحیان دیگر مورد سنجش و ارزیابی قرار می‌گرفت (اول قرنتیان ۱۴: ۲۹- ۳۳). رسولان مسیح از بسیاری خصوصیات دیگر نیز برخوردار بودند که باعث می‌شد از لحاظ برخورداری از عطایا و خدمات روحانی برتر از سایرین باشند. پ) عطای نبوت عبارت است از اعلام حقایقی تحت هدایت روح‌القدس که قبلأ از طریق تعالیم و موعظات رسولان مسیح مکشوف شده است. این مفهوم کلی کلمه " نبوت " است. ۱) "نبوت کردن" (رومیان ۱۲: ۷) عبارت است از توانایی یا خدمت خاص اعلام کردن (موعظه کردن) حقایق کتاب مقدس، که باعث می‌شود مسیحیان تشویق و تسلی یافته، در ایمان بنا گردند (اول قرنتیان ۱۴: ۳؛ اعمال ۱۵: ۳۲). و یا توانایی است که باعث می‌شود اعضای بدن مسیح به منظور انجام خدمات روحانی مختلف تجهیز شوند و از این طریق باعث بنای کلیسا گردند (افسسیان ۴: ۱۲). مسیحیانی که از این عطای روحانی برخوردار هستند، آشکارا پیامهای مکشوف شده خدا در کتاب مقدس را به طرزی جدی و قانع کننده اعلام یا وعظ می‌کنند. آنان بطرزی قابل درک (اول قرنتیان ۱۴: ۸) و نیز مقتدرانه سخن می‌گویند (اعمال ۶: ۱۰؛ اول تسالونیکیان ۱: ۵). ۲) "نبوت کردن" ممکن است آشکارکننده افکار، انگیزه‌ها، طرز برخوردها، سخنان و اعمالی باشد که قبلأ پنهان بوده‌اند. روح القدس از طریق موعظات، تعالیم، سخنان و مشورتهای مسیحیانی که از عطای نبوت برخوردارند، موضوعات پنهان را در شنوندگان این نبوت‌ها آشکار می‌سازد، بی‌ایمانان را به توبه وامی‌دارد و یا در یک فرد مسیحی انگیزه ایجاد می‌کند تا مواردی را در زندگی‌ خود تغییر دهد. تأثیر چنین نبوتی این است که گناهان شخص دیگر مخفی نیست (اول قرنتیان ۱۴: ۲۴- ۲۵). ممکن است در برخی موارد گناهان یک فرد در حضور همگان (اعمال ۵: ۳- ۴) و در موارد دیگر به طور خصوصی برای خود آن شخص آشکار گردد (اعمال ۲: ۳۷؛ یوحنا ۱۶: ۸). ۳- دریافت کنندگان عطایای روحانی مسیحیان در این باره که آیا هر فرد مسیحی از عطایای روحانی برخوردار است یا نه، با هم اختلاف نظر دارند. الف) کلمه "هر که" در مفهومی کلی و جامع کلمه "هر که" (در یونانی: hekastos) غالباً دارای مفهوم کلی "هر انسان و یا هر فردی که تا به حال زیسته" می‌باشد (رومیان ۲: ۶) و یا " هر یک از مسیحیان که تاکنون زیسته است" (رومیان ۱۲: ۳؛ ۱۴: ۱۲؛ اعمال ۲: ۳۸). برخی از مسیحیان معتقدند که کلمه "هر که" در اول قرنتیان ۷: ۷، ۱۲: ۷، ۱۴: ۲۶ و اول پطرس ۴: ۱۰ نشان می‌دهد که "هر فرد مسیحی" دارای عطایای روحانی است. ب) کلمه "هر که" در مفهومی محدود کلمه "هر که" همیشه در کتاب‌مقدس به معنای "هر انسانی که تا به حال زیسته" نمی‌باشد. به عنوان مثال، "هر فرد ریاکار" (لوقا ۱۳: ۱۵)، "هر که" در جمع مردم (یوحنا ۶: ۷)، "هر" سربازی (یوحنا ۱۹: ۲۳)، "هر" مسیحی نیازمندی (اعمال ۴: ۳۵). برخی از مسیحیان معتقدند که کلمه "هر که" در اول قرنتیان ۷: ۷، ۱۲: ۷، ۱۴: ۲۶ و اول پطرس ۴: ۱۰ مفهومی کلی و عمومی ندارد. به علاوه، وقتی کتاب‌مقدس می‌خواهد بر مفهوم "هر شخص بدون استثنا" تأکید ‌کند، معمولاً اصطلاح "هر یک" (اعمال ۲۰: ۳۱؛ اول تسالونیکیان ۲: ۱۱) را بکار می‌برد. بنابراین کلمه "هر که" در اول قرنتیان ۷: ۷، ۱۲: ۷، ۱۴: ۲۶ و اول پطرس ۴: ۱۰ می‌تواند به مفهوم محدود "هر فرد مسیحی که در چهارچوب آن متن به او اشاره شده است" باشد (مقایسه کنید با کلمه "همه" در رومیان ۵: ۱۷- ۱۹). کلمه " هر" در اینجا میتواند معنی محدودی داشته باشد، یعنی "هر فرد مسیحی در بدن مسیح که روح‌القدس بر حسب اراده خود به او توانایی یا عطای خاصی و عملکرد یا خدمتی را بخشیده است" (اول قرنتیان ۱۲: ۱۱، ۲۸- ۳۰). بنابراین حتماً ضروری نیست که روح‌القدس به هر فرد مسیحی عطای روحانی خاصی را ببخشد. اگر شخصی خود را بیش از آنچه که هست بپندارد، دچار غرور می‌شود (رومیان ۱۲: ۳). غرور عبارت است از حس طمع و ادعا به داشتن حقوق و امتیازاتی که شخص از آنها برخوردار نیست. همه با این خطر مواجه هستند که خود را بیش از آنچه که هستند بپندارند. شخصی که نسبت به عطایی که خدا آن را به او نبخشیده طمع می‌ورزد، فردی خودستا است و مایل است دیگران همیشه از او تعریف و تمجید کنند. این امر در مورد تکلم به زبانها نیز صادق است. شخصی که واقع‌بینانه در مورد خود قضاوت می‌کند (رومیان ۱۲: ۳)، شخصی فروتن است. مسیحیان نباید خود را مالک عطایایی تصور کنند که ندارند. مسیحیان همچنین نباید عطایایی را رد کنند که خدا بر حسب فیض خود به آنها یا به دیگران بخشیده است. هم خودبینی کار اشتباهی است و هم فروتنی کاذب. مسیحیان باید خود را بر حسب میزان ایمانی که خدا به آنها بخشیده است تفتیش و ارزیابی کنند، نه بر حسب معیارهای انسانی.


 
 
 

Comments


Also Featured In

bottom of page